عاشقی
سلام
ای دوست کجایی تا من دستی به سر شانه تو بزنم گیرم دست تو را و با تو در کوچه باغ عشق پر بزنم
در عشق و غم یار بیخود شدم از خود مست تو شدم من بی خود شدم از خود
سلام
ای دوست کجایی تا من دستی به سر شانه تو بزنم گیرم دست تو را و با تو در کوچه باغ عشق پر بزنم
در عشق و غم یار بیخود شدم از خود مست تو شدم من بی خود شدم از خود
سلام به دوستان خودم.
امروز روز خوبی برای من بود. چون در دانشگاه یک دوست خیلی خوب پیدا کردم. شما هم با من دوست شوید؛ تا من به شما حال بدهم.